آقا مهدیار آقا مهدیار ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

من یک مادر هستم

آغاز ماه هفتم بارداری با آقا مهدیار

1392/9/5 14:54
نویسنده : مریم
89 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه ۹۲/۹/۵

باز من دیر اومدم به وبلاگ پسر گلم سربزنم.ببخش عذرم موجه بود شاهزاده ام.

مامانی  یک هفته سرماخورده بود و حسابی مریض بود .خدا رو شکر الان بهترم همش دلواپس شیر پسرم بودم که چیزیت نشه عزیزم.

دهه محرم تموم شد و من تو رو بردم مجلس امام حسین کلی شیطونی می کردی وقتی صدای مداحی می شنیدی مخصوصا بعضی از مداحا گلاب به روشون همچین جیغ هایی میزدن که تو اصلا دوست نداشتی .به هرحال تست شنوایی سنجی حسابی ازت گرفتم توی این شبانیشخند

بعد از دهه من مریض شدم و افتادم توی خونه مامان جون طاهره خیلی زحمتم رو کشید تا خوب شدم.به نظرت آقا مهدیار ما میتونیم جبران کنیم زحمات مامان جون طاهره رو؟فکر نمیکنم ........

این روزا لگدتات محکم شده و داری حسابی بزرگ میشی .خدا روشکر

بابایی هم دیگه حسابی چشم انتظارت شده میگه گاهی وقتا فکر میکنم تو بغلم هستی .

پسر گلم ما خیلی چشم انتظارتیم گهوارت رو گذاشتیم کنار تختمون .هر شب کلی نگاش میکنم و منتظرم پسر گلم رو توش ببینم.

ایشاله به سلامت اسفند بشه و تو صحیح و سالم بیای بغل مامان و بابا.

خیلی دوستت دارم شاه پسرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)