آقا مهدیار آقا مهدیار ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

من یک مادر هستم

هفته پنجم و ششم با کنجد جون

1392/4/20 12:06
نویسنده : مریم
157 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه ۹۲/۴/۲۰

سلام به کنجد جون عزیزم

از تاخیر پیش اومده بسیار عذر میخوام .قرار بود زود زود بیام و بنویسم اما متاسفانه اتفاقاتی افتاد که نشد بیام. اول اینکه چند روزی اینترنت نداشتم بعدشم حالم خیلی بد بود و نمی تونستم بیام چون جنابعالی داشتی ابراز وجود می کردیخنده

به هر حال من یکشنبه هفته پیش برای رفاه حال شما اومدم خونه مامان و ساکن اینجا شدم. و حسابی بهشون زحمت دادم. توی این هفته اینترنت نداشتم که بابا علی واسم آورد. پنجشنبه مامان و دایی احمدرضا و زن دایی مهرناز جون رفتن عروسی دختر خاله مامان و من اومدم با بابا علی خونه خودمون و تا جمعه هم موندم خونه و واسه بابایی یه سری غذا درست کردم که در نبودم بخوره.دلم واسه خونمون و بابا علی خیلی تنگ شده بود به هرحال به خاطر شما مجبورم تحمل کنم دوری رو. دایی حمیدرضا یه سگ کوچولو خریده واسه نگهبانی از خونه ای که دارن میسازن اسمش رو گذاشته oddy یک هفته ای هست به دنیا اومده و چشماش بسته هست و نمی تونه راه بره اما من ازش می ترسم کلا من از همه حیوانات و جانوران جز ماهی گلی میترسم ما اینیم دیگه خیلی شجاعمفرشته  این هفته هر شب واسه سلامتی شما و حاجت روایی خودم نماز جعفر طیار خوندم.آخه یه حاجت دارم که امیدوارم خدا بهم بده . پیشاپیش خدایا ممنونم که من رو حاجت روا می کنی

هفته ششم که آغاز شد من حال و هوام عوض شد و دچار حمله هایی از نوع مادرانه شدم و همش تهوع دارم.و بنده خدا مامان جون هر کاری میکنه من خوب نمیشم خیلی حق به گردن شما داره ها باید حسابی احترام بزاری به مامان جون طاهره.

ماه رمضان چهارشنبه آغاز شد و من که همه سالها از شدت گرما و تشنگی و گرسنگی از خدا میخواستم بارداریم توی ماه رمضان باشه تا بهانه ای واسه روزه نگرفتن داشته باشم از خودم شرمنده شدم و پشیمون. ناراحت

به هر حال این هفته در کنار این حالات به کارهای مشتری ها هم رسیدم و دو تا لوگو و  دو تا پوستر هم طراحی کردم.با دایی حمیدرضا فکرایی داریم واسه شروع یه کارگاه که الان زوده بگم فقط امیدوارم که بشه.دلم واسه بابا علی تنگ شده اما حالم خوب نیست و این روزا کمتر از قبل با هم میحرفیم. کاش این روزا به خیر و خوشی بگذره . خدای مهربونم حاجت من رو در صورتی که صلاحم هست بده و شادم کن.

یا قاضی الحاجات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عسل رها
29 مرداد 92 12:56